گاهي گمان نميکني ولي خوب ميشود
گاهي نميشود که نميشود که نميشود
❣
گاهي بساط عيش خودش جور
ميشود
گاهي دگر تهيه بدستور ميشود
❣
گه جور ميشود خود آن بي مقدمه
گه با دو صد مقدمه ناجور ميشود
گاهي هزار دوره دعا بي اجابت است
❣
گاهي نگفته قرعه به نام تو ميشود
گاهي گداي گدايي و بخت با تو يار نيست
❣
گاهي تمام شهر گداي تو ميشود
گاهي براي خنده دلم تنگ ميشود
گاهي دلم تراشه اي از سنگ ميشود
گاهي تمام آبي اين آسمان ما
❣
يکباره تيره گشته و بي رنگ ميشود
گاهي نفس به تيزي شمشير ميشود
از هرچه زندگيست دلت سير ميشود
❣
گويي به خواب بود جواني مان گذشت
گاهي چه زود فرصتمان دير ميشود
❣
کاري ندارم کجايي چه ميکني
بی عشق سر مکن که دلت پیر می شود.
درباره این سایت